زمینی شدنت مبارک
تو آخرین سونو که انجام دادم تاریخ احتمالی زایمان رو برام 12 دی زدن . دیگه طاقتم طاق شده و بود . انتظار واسه اومدنت خیلی سخت بود . می خواستم طبیعی دنیا بیای . تا تاریخ گفته شده منتظرت شدم؛ اما نیومدی . دکترم گفت اگه نی نی تا هفده دی دنیا نیومد باید بستری شم و با آمپول فشار دنیا بیای . این 5 روز باقی مونده مثل 5 سال گذشت . شب اون روزی که قرار بود دنیا بیای ، منو بابات از استرس خوابمون نبرد . از هیجان حضورت قلبم می زد . ساعت 5 آماده شدیم و راه افتادیم . حس عجیبی بود لحظه ای که از بابا خداحافظی کردم و رفتم توی بخش . روی تخت دراز کشیدم و منتظر بودم که آمپول فشار بزنن . یه کم از دردایی که قرار بود بیاد سراغم وحشت داشتم . خانمهای زیادی ا...
نویسنده :
مژگان
10:52